بررسی تطبیقی استانداردهای حسابداری سرمایه‌گذاری در ایران و ایالات متحده

بررسی تطبیقی استانداردهای حسابداری سرمایه‌گذاری در ایران و ایالات متحده

شهناز مشایخ

 

مقدمه
سرمایه‌گذاری به نوعی دارایی اطلاق می‌شود که واحد سرمایه‌گذار به‌منظور افزایش منافع اقتصادی، از طریق توزیع منافع (به‌شکل سود سهام، سود تضمین‌شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری می‌کند . لذا ویژگی متمایزکننده سرمایه‌گذاری به‌عنوان طبقه‌ای از داراییها، طریقه خاص کسب منافع اقتصادی آن است. این منافع اقتصادی ممکن است به‌یکی از اشکال زیر یا هر دوی آنها حاصل شود.
شکل اول، دریافتهای ناشی از توزیع منافع، از قبیل سود تضمین‌شده و سود سهام است که در مفهومی گسترده‌تر، این شکل در برگیرنده شرایط مساعد تجاری است که از طریق سرمایه‌گذاری تجاری فراهم می‌آید.
شکل دوم، منفعت سرمایه‌ای است که  منعکس‌کننده افزایش در ارزش مبادلاتی سرمایه‌گذاری در طی دوره نگهداشت آن توسط واحد تجاری است.
سرمایه‌گذاری به‌عنوان یکی از اقلام دارایی در شرکتها، از دیرباز مورد توجه طیف وسیعی از استفاده‌کنندگان از صورتهای مالی بوده است. تدوین‌کنندگان استانداردهای حسابداری نیز با توجه به اهمیت موضوع و لزوم یکنواخت‌سازی نحوه گزارشگری آن از سوی شرکتهای مختلف و در جهت ارتقای کیفیت اطلاعات گزارش نشده، همواره به‌فکر تدوین استانداردهای مناسب برای سرمایه‌گذاریها بوده‌اند.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری در آمریکا در سال 1975 اولین استاندارد برای حسابداری سرمایه‌گذاریها، استاندارد شماره 12 را تدوین کرد. این استاندارد تا سال 1993 معتبر و حاکم بود تا اینکه با مشاهده تغییرات پدید آمده در محیط پیرامون و در جهت پاسخگویی به این تغییرات، هیئت یادشده در ماه مة سال 1993 استاندارد جدیدی را با شماره 115 منتشر کرد. با وضع این استاندارد، عملاً استاندارد شماره 12 لغو شد.
در ایران با تلاش کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، استاندارد شماره 15 تحت عنوان حسابداری سرمایه‌گذاریها منتشر و از ابتدای سال 1380 لازم‌الاجرا شد.
در این مقاله با مروری اجمالی بر استانداردهای یادشده، مقایسه‌ای نیز بین آنها انجام خواهد شد.

 

روشهای ارزشیابی سرمایه‌گذاریها
در حسابداری، نظامهای اندازه‌گیری گوناگونی وجود دارد که می‌توان آنها را به‌کارگرفت. در نظام مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی ، داراییها و بدهیها به ارزش زمان تحصیل اندازه‌گیری می‌شود و این ارزش معمولاً بهای تحصیل است. مزیت اصلی مبنای اندازه‌گیری بهای تمام شده تاریخی، عینی‌بودن و اتکاپذیری آن است. در نظام حسابداری مبتنی بر ارزش جاری ، داراییها و بدهیها به‌طور منظم تجدید اندازه‌گیری می‌شود تا تغییرات در ارزش آنها همزمان با وقوع و نه صرفاً به‌هنگام تحقق، ثبت شود.
ارزشهای جاری (متعارف) غالباً از مربوط بودن بالایی برخوردار است، اما اتکاپذیری اندکی دارد. به‌علاوه ممکن است هزینه دستیابی به ارزشهای جاری از منافع حاصل از کاربرد آنها تجاوز کند. پر واضح است که جمع این دو ویژگی مطلوب است اما به‌دلیل وجود تضاد درونی بین این دو، غالباً یکی فدای دیگری می‌شود. با این حال هر زمان که بتوان اطلاعات مربوط را در عین رعایت اتکاپذیری ارائه کرد، باید این‌کار را انجام داد. استفاده از ارزشهای جاری معمولاً به ارائه اطلاعات مربوط‌تری می‌انجامد، بنابراین در مواردی که این ارزشها اتکاپذیر باشد، بهتر است به‌جای بهای تمام شده از ارزشهای جاری استفاده کرد. یکی از مصداقهای این امر را می‌توان در روند تکاملی استاندارد حسابداری مربوط به سرمایه‌گذاریها ملاحظه کرد.

 

استاندارد حسابداری مالی شماره 12
در ایالات متحد، طی سالهای 1973 و 1974 کاهش شدیدی در ارزش بازار بسیاری از اوراق بهادار روی داد و در نتیجه در بسیاری از واحدهای تجاری که سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار را به بهای تمام شده نگهداری می‌کردند، مبلغ دفتری اوراق بهادار بیشتر از ارزش بازار آنها گردید. در این شرایط نبود رهنمودی مناسب و ادبیاتی مجاز و توصیه‌شده موجب شد تا هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمریکا به‌منظور ارائه رهنمودهای لازم موضوع را در دستور کار خود قرار دهد و به‌بررسی موارد زیر بپردازد:
الف) در چه شرایطی اوراق بهادار ثبت شده به بهای تمام شده، باید به‌ارزشی کمتر از بهای تمام شده گزارش شود؟
ب) آیا برای اوراقی که ارزش آنها به‌مبلغی کمتر از بهای تمام شده کاهش یافته است، باید به‌هنگام افزایشهای بعدی در ارزش بازار، افزایش قیمت شناسایی شود یا خیر؟
ج) اگر شرکت اصلی و یک یا چند شرکت فرعی یا واحد سرمایه‌پذیر آن، از روشهای مختلف حسابداری برای اوراق بهادار استفاده کند، آیا جهت یکنواخت‌سازی اثرات روشهای مختلف، باید تعدیل انجام گیرد؟
هیئت استانداردهای حسابداری مالی در نوامبر سال 1975 پیش‌نویس بیانیه حسابداری اوراق بهادار را تهیه و در دسامبر همان سال آن را به‌صورت عمومی منتشر کرد. در این زمینه 272 نفر نظر خود را به‌طور مکتوب ارائه کردند و 20 سمینار عمومی نیز برگزار شد.
یافتن پاسخ به سئوالات فوق مستلزم شناخت بازده سرمایه‌گذاری در سهام عادی است. در مورد بازده سرمایه‌گذاری در سهام عادی نظریات مختلفی وجود دارد.
نظریه اول معتقد است بازده سرمایه‌گذاری عبارت است از سود سهام دریافتی از شرکت سرمایه‌پذیر. نظریه دوم بر آن است که بازده سرمایه‌گذاری عبارت است از سهم مناسبی از سود خالص (البته پس از کسر سود سهام ممتاز در صورت وجود). در نظریه سوم بازده سرمایه‌گذاری به‌عنوان سود سهام دریافتی از سرمایه‌پذیر به‌اضافه (یا منهای) هرگونه تغییر در قیمت بازار اوراق بهادار، تعریف شده است.
با توجه به سه رویکرد مطرح شده، برای اندازه‌گیری بازده سرمایه‌گذاری از روشهای بهای تمام شده، ارزش ویژه، و ارزش بازار استفاده می‌شود.

روش بهای تمام شده: در این روش برای هر کدام از واحدهای سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر شخصیت حقوقی جداگانه‌ای فرض می‌شود؛ بنابراین سود سرمایه‌گذاری فقط شامل سود دریافتی از واحد سرمایه‌پذیر است. این روش غالباً برای سرمایه‌گذاریهایی به‌کار می‌رود که سرمایه‌گذار قدرت اعمال نفوذ موثری بر سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه‌پذیر را نداشته باشد. در استانداردهای حسابداری، مالکیت حداقل 20درصد سهام دارای حق رای به‌عنوان نشانه نفوذ موثر معرفی شده است. بنابراین روش بهای تمام شده برای حسابداری سرمایه‌گذاریهای کمتر از 20درصد توصیه می‌شود.

روش ارزش ویژه: زمانی که واحد سرمایه‌گذار قادر به اعمال نفوذی موثر بر سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه‌پذیر باشد، و یا20درصد از سهام عادی دارای حق رای واحد سرمایه‌پذیر را در اختیار داشته باشد، روش مناسب اندازه‌گیری بازده سرمایه‌گذاری در سهام عادی، روش ارزش ویژه خواهد بود.

روش ارزش بازار: در این روش بازده سرمایه‌گذاری در سهام عادی شامل سود سهام دریافتی به‌اضافه (یا منهای) تغییرات در قیمت بازار اوراق بهادار است.
هیئت استانداردهای حسابداری مالی در واکنش به کاهش ارزش اوراق بهادار در سالهای 1973 و 1974 و جبران بخشی از این کاهش در سال 1975 و در پاسخ به سئوالات مطرح شده، استاندارد شماره 12 را در مورد حسابداری اوراق بهادار قابل داد و ستد خاص منتشر کرد. در این استاندارد، اتکاپذیری ارزشهای متعارف برای اوراق بهادار در حد پایین ارزیابی شده و ارزیابی اوراق بهادار اعم از جاری و غیرجاری چنانچه کاهش ارزش بازار با اهمیت اما به‌دلایل غیرموقت بود، به اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار صورت می‌گرفت. موسسات غیرانتفاعی، شرکتهای بیمه عمر، طرحهای پاداش کارکنان، سرمایه‌گذاریهایی که در حوزه روش ارزش ویژه قرار می‌گیرد و موسساتی که در صنایعی فعالیت می‌کنند که رویه‌ها و استانداردهای خاصی برای آنها وجود دارد، از حوزه این استاندارد خارج بودند. استاندارد شماره 12 برای کلیه اوراق بهادار قابل داد و ستد خاص اعم از جاری و درازمدت به‌کار می‌رفت.
طبق این استاندارد، سرمایه‌گذاری در پایان هر سال مالی به اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار، ارزیابی و هرگونه کاهشی در ارزش بازار نسبت به بهای تمام شده به‌حساب ذخیره کاهش ارزش منظور می‌شد. سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار طبق این استاندارد به ارزش دفتری در ترازنامه واحد تجاری گزارش می‌شد و ارزش دفتری نیز بر مبنای مجموعه اوراق بهادار تعیین می‌گردید. ارزش دفتری مجموعه اوراق بهادار نیز به اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار کل در تاریخ ترازنامه تعیین می‌گردید. مازاد بهای تمام شده کل نسبت به ارزش بازار کل پرتفوی، برای کلیه اوراق بهادار اعم از جاری و غیرجاری به‌عنوان ذخیره کاهش ارزش اوراق بهادار در نظر گرفته شده و هرگونه کاهش ایجاد شده در ارزش بازار نسبت به بهای تمام شده آن به‌حساب زیان تحقق‌نیافته منظور می‌گردید. زیان تحقق‌نیافته ناشی از کاهش ارزش اوراق بهادار در مورد سرمایه‌گذاریهای جاری و نیز هرگونه افزایش بعدی در ارزش بازار اوراق بهادار نسبت به ارزش دفتری قبلی، تا سقف زیان تحقق‌نیافته‌ای که قبلاً شناسایی شده بود، به‌عنوان سود تحقق‌نیافته در صورت سود و زیان شناسایی می‌گردید.
در مورد سرمایه‌گذاریهای غیرجاری، هرگونه کاهشی در ارزش بازار اوراق بهادار نسبت به بهای تمام شده، به‌عنوان زیان تحقق‌نیافته شناسایی می‌شد و افزایشهای بعدی در ارزش نیز تا سقف زیان تحقق‌نیافته قبلی، قابل شناسایی و برگشت از زیان تحقق‌نیافته بود. تغییرات انباشته در حساب ذخیره کاهش ارزش برای پرتفوی اوراق بهاداری که به‌عنوان دارایی غیرجاری طبقه‌بندی می‌شد به‌صورت رقم‌کاهنده در بخش حقوق صاحبان سهام در ترازنامه واحد تجاری به‌صورت جداگانه گزارش می‌گردید.

 

استاندارد حسابداری مالی شماره 115
با گسترش بازارهای سرمایه، بتدریج شرایطی پدید آمد که امکان تعیین ارزشهای متعارف برای بسیاری از اوراق بهادار مهیا شد. ارزش متعارف اوراق بهادار سرمایه‌ای به‌آسانی قابل تعیین است، چون قیمتهای سهام عادی اعم از قیمت پیشنهاد خرید یا قیمت پیشنهاد فروش در بورس اوراق بهادار و یا بازارهای خارج از بورس، موجود و معتبر است. تعیین ارزشهای متعارف برای این‌گونه اوراق بهادار، از اتکاپذیری کافی نیز برخوردار است، زیرا قیمت اوراق بهادار در بورس، معادل قیمتی است که خریداران و فروشندگان زیادی در مقطع زمانی معین، نسبت به آن توافق دارند و براساس آن قیمت به مبادله می‌پردازند. لذا به‌کارگیری ارزشهای منصفانه علاوه بر ویژگی مربوط‌بودن، اتکاپذیری مورد قبولی را نیز در بر خواهد داشت.
در پاسخ به تغییر پدید آمده در محیط، هیئت تدوین استانداردها درسپتامبر 1992 بیانیه پیشنهادی حسابداری سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار بدهی و مالکانه را جهت نظرخواهی 90 روزه منتشر کرد. حدود 600 سازمان و شخص حقیقی به این نظرخواهی پاسخ دادند، و نامه‌های بسیاری برای هیئت فرستاده شد. در نوامبر و دسامبر 1992 اعضا و کارکنان هیئت تدوین، 8 نشست با انجمنها و تشکلهای مختلف برگزار کردند. نتایج این ملاقاتها برای هیئت استانداردهای حسابداری مالی در مسیر رایزنی جهت موضوعات مطرح شده در بیانیه، مفید و سودمند بود. در دسامبر 1992 و ژانویه 1993 هیئت، نظرسنجی عمومی‌ای در مورد بیانیه پیشنهادی انجام داد. 28 شخص و واحد تجاری در این نظرسنجی 3 روزه شرکت داشتند. در مارس 1993 هیئت تصمیم گرفت جهت انعکاس نظرات و مشورتهای دریافت شده، اصلاحاتی در متن بیانیه پیشنهادی انجام دهد. سرانجام در ماه مه سال 1993 متن نهایی استاندارد با شماره 115 منتشر شد. با انتشار این استاندارد، استاندارد شماره 12 لغو گردید.
طبق این استاندارد، برای اوراق بهاداری که امکان تعیین قیمت بازار به‌نحو مستند و اتکاپذیری در موردشان وجود دارد، قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار کنار گذاشته شد و روش ارزش منصفانه جایگزین آن گردید. سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار در این استاندارد به سه گروه سرمایه‌گذاری در اوراق قابل نگهداری تا سررسید ، سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار آماده برای فروش  و سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار قابل خرید و فروش  تقسیم می‌شود. واحد تجاری باید اوراق بهادار را در تاریخ خرید به این سه گروه طبقه‌بندی کند و سپس در هر تاریخ گزارشگری، مناسب‌بودن طبقه‌بندی اوراق بهادار را مورد ارزیابی قرار دهد.

 

اوراق قابل نگهداری تا سررسید
سرمایه‌گذاری در اوراق بدهی باید تنها زمانی به‌عنوان اوراق قابل نگهداری تا سررسید، طبقه‌بندی شود و به بهای تمام شده مستهلک شده در صورت وضعیت مالی (ترازنامه) گزارش گردد که هدف و نیت مدیریت واحد تجاری، نگهداری اوراق تا سررسید باشد. تغییرات بعدی در شرایط ممکن است قصد و نیت واحد تجاری را در نگهداری اوراق تا سررسید تغییر دهد. لذا اگر فروش یا انتقال اوراق قابل نگهداری تا سررسید تحت یکی از شرایط زیر رخ دهد، موجب تغییر در طبقه‌بندی اولیه خواهد شد.
• 
شواهدی با اهمیت درخصوص از بین رفتن یا کاهش اعتبار واحد تجاری صادرکننده اوراق بدهی وجود داشته باشد،
• 
قوانین مالیاتی تغییر کرده باشد و معافیتهای مالیاتی اوراق بدهی حذف شده یا کاهش یافته باشد،
• 
ترکیب تجاری یا واگذاری بخش عمده‌ای صورت گرفته باشد (مانند فروش بخش عمده‌ای از واحد تجاری)،
• 
در نیازهای قانونی یا مقرراتی واحد سرمایه‌گذار تغییر با اهمیتی رخ داده باشد، به‌نحوی‌که در اجرای سرمایه‌گذاری یا سطح آن تغییراتی رخ داده و واحد تجاری ناچار از فروش بخشی از این اوراق باشد،
• 
واحد تجاری تمایل به سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار مالکانه داشته و لذا ناچار به فروش بخشی از اوراق بهادار بدهی باشد،
• 
ریسک اوراق بدهی بالا رفته باشد.
اگر این اوراق به‌قصد نگهداری در دوره‌ای محدود و کوتاه، نگهداری شود و یا آماده برای فروش باشد، نباید به‌عنوان اوراق بهادار قابل نگهداری تا سررسید محسوب شود.
اوراق قابل خرید و فروش و آماده برای فروش
سرمایه‌گذاری در اوراق بدهی که به‌عنوان قابل نگهداری تا سررسید طبقه‌بندی نمی‌شود و اوراق بهادار سرمایه‌ای که دارای ارزش بازار قابل تعیین است، باید در یکی از دو گروه زیر طبقه‌بندی شود و در صورت وضعیت مالی به ارزش متعارف اندازه‌گیری گردد.
الف) اوراق قابل خرید و فروش‌ـ اوراق بهاداری که خریداری و برای فروش در آینده‌ای نزدیک نگهداری می‌شود، باید به‌عنوان اوراق قابل خرید و فروش طبقه‌بندی شود. این اوراق بهادار معمولاً به‌صورتی فعال و مداوم خرید و فروش می‌شود و با هدف بهره‌مندی از تغییرات کوتاهمدت و موقت در قیمت بازار، معامله می‌گردد.
ب) اوراق آماده برای فروش استاندارد، اوراق آماده برای فروش را به‌صورتی مجزا تعریف نمی‌کند بلکه آن سرمایه‌گذاریهایی که به‌عنوان اوراق قابل خرید و فروش و یا قابل نگهداری تا سررسید طبقه‌بندی نشده، به‌عنوان اوراق آماده برای فروش در نظر گرفته می‌شود.
در استاندارد حسابداری مالی شماره 115، اعمال قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار که توسط استاندارد 12 بیان شده بود، لغو گردید. این استاندارد روش مورد استفاده در شناسایی و اندازه‌گیری سود سهام و درآمد بهره را تغییر نداده است و کماکان درآمد سود سهام و بهره شامل استهلاک صرف و کسر ناشی از خرید اوراق قابل نگهداری تا سررسید در محاسبه سود خالص منظور می‌شود. مطابق این استاندارد سود و زیان نگهداری تحقق‌نیافته مربوط به اوراق بهادار قابل خرید و فروش باید در محاسبه سود و زیان دوره جاری منظور گردد. سود و زیان نگهداری تحقق‌نیافته برای اوراق آماده برای فروش (شامل آنهایی هم که به‌عنوان دارایی جاری طبقه‌بندی شده است) نباید در محاسبه سود و زیان سال جاری شرکت داشته، بلکه باید به‌عنوان رقمی مجزا در بخش حقوق صاحبان سهام واحد تجاری در ترازنامه تا هنگام تحقق، گزارش گردد.
واحد تجاری باید برای تک تک اوراق بهاداری که به‌عنوان آماده برای فروش یا قابل نگهداری تا سررسید طبقه‌بندی شده‌اند، تعیین کند که آیا کاهش در ارزش بازار اوراق بهادار نسبت به ارزش دفتری یا بهای تمام شده، ناشی از واقعیتی غیرموقت است؟ اگر مشخص شود که کاهش در ارزش بازار غیرموقتی است، زیان تحقق‌یافته شناسایی و بهای تمام شده به میزان زیان شناسایی شده، کاهش یافته و به‌عنوان مبنای بهای تمام شده جدید منظور خواهد شد.

 

انتقالات بین طبقات سرمایه‌گذاری
انتقال اوراق بهادار بین طبقات گوناگون سرمایه‌گذاری باید با ارزش منصفانه صورت گیرد. در تاریخ انتقال، سود یا زیان نگهداری تحقق‌نیافته باید به‌شرح زیر شناسایی شود:
الف) اوراق بهاداری که از طبقه اوراق قابل خرید و فروش به طبقه دیگری تغییر یابد، سود یا زیان نگهداری تحقق‌نیافته در تاریخ انتقال قبلاً شناسایی و به سود و زیان منظور شده است و لذا نیازی به برگشت آن نیست.
ب) در مورد اوراق بهاداری که به طبقه قابل خرید و فروش تغییر طبقه‌بندی پیدا کند، سود یا زیان نگهداری تحقق‌نیافته در تاریخ انتقال باید فوراً به سود و زیان منظور گردد.
ج) در مورد اوراق بهادار بدهی که از اوراق نگهداشته شده تا سررسید به قابل خرید و فروش تغییر طبقه‌بندی می‌یابد، سود یا زیان نگهداری تحقق‌نیافته در تاریخ انتقال باید به‌عنوان بخشی مجزا در بخش حقوق صاحبان سهام شناسایی و گزارش گردد.
د) در مورد اوراق بدهی که از اوراق آماده برای فروش به اوراق قابل نگهداری تا سررسید تغییر طبقه‌بندی یابد، سود یا زیان نگهداری تحقق‌نیافته در تاریخ انتقال باید همچنان به‌عنوان بخشی مجزا در حقوق صاحبان سهام واحد تجاری گزارش شود اما طی عمر باقیمانده اوراق به‌عنوان تعدیل بخشی از درآمد حاصل به‌روشی همانند استهلاک صرف یا کسر، مستهلک گردد.

 

نحوه انعکاس در صورتهای مالی
یک واحد تجاری باید در ترازنامه خود کلیه اوراق بهادار قابل خرید و فروش را به‌صورت مجموعه (پرتفوی) به‌عنوان دارایی جاری، و کلیه اوراق بهادار نگهداشته شده تا سررسید و آماده برای فروش را به‌صورت تک تک، به‌عنوان دارایی جاری یا غیرجاری، هر کدام مناسبتر است، گزارش کند.
جریانهای نقدی حاصل از خرید و فروش و سررسید اوراق بهادار آماده برای فروش و نگهداشته شده تا سررسید باید به‌عنوان جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای سرمایه‌گذاری طبقه‌بندی و در صورت جریان وجوه نقد گزارش شود. جریانهای نقدی حاصل از خرید، فروش و سررسید اوراق بهادار قابل خرید و فروش باید به‌عنوان جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی در صورت جریان وجوه نقد ارائه گردد.

 

استاندارد حسابداری شماره 15
در مجموعه استانداردهای حسابداری که از سوی سازمان حسابرسی در نشریه شماره 145 انتشار یافته و از ابتدای سال 1380 در ایران لازم‌الاجراست، استاندارد حسابداری شماره 15 به حسابداری سرمایه‌گذاریها اختصاص یافته است. در این استاندارد، سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار سریع‌المعامله به دو گروه جاری و غیرجاری طبقه‌بندی و جهت تعیین مبلغ دفتری سرمایه‌گذاریهای جاری روشهای اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش و نیز روش ارزش بازار و برای سرمایه‌گذاریهایی که به‌عنوان غیرجاری طبقه‌بندی شده‌اند روش بهای تمام شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش و روش تجدید ارزیابی پذیرفته شده است.
در استاندارد شماره 15، بهای تمام شده سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار سریع‌المعامله عبارت است از بهای تمام شده پرتفوی سرمایه‌گذاریها که بر مبنای تک تک سرمایه‌گذاریهای آن تعیین می‌شود. جهت تعیین ارزش بازار اوراق بهادار سریع‌المعامله در هر مقطع زمانی، دو قیمت پیشنهاد خرید و پیشنهاد فروش برای ارزیابی اوراق به ارزش بازار وجود دارد. منظور از قیمت پیشنهاد خرید قیمتی است که انتظار می‌رود سرمایه‌گذاری به آن قیمت واگذار شود و قیمت پیشنهاد فروش نیز قیمتی است که می‌توان به آن قیمت سرمایه‌گذاری را تحصیل کرد. البته قیمت دیگری نیز جهت مقاصد ارزیابی ممکن است به‌کار رود و آن قیمت میانگین بازار، یعنی میانگین قیمت پیشنهاد خرید و پیشنهاد فروش است. تفاوت بین این دو قیمت در عمل نسبتاً کم است. این استاندارد، استفاده از قیمتی خاص را تجویز نمی‌کند و واحدهای تجاری، قیمت متناسب با شرایط خاص خود را انتخاب می‌کنند. البته طبق تئوریهای حسابداری، قیمت پیشنهاد خرید مناسب‌ترین قیمت را ارائه می‌کند، لیکن در عمل قیمت میانگین نیز مبنای قیمت‌گذاری واحدهای تجاری قرار می‌گیرد. قیمتهای تاریخ ترازنامه را می‌توان از طریق یک کارگزار رسمی و یا از طریق بورس اوراق بهادار کسب نمود.
طبق استاندارد شماره 15، سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار سریع‌المعامله را که به‌عنوان دارایی جاری نگهداری می‌شود می‌توان به ارزش بازار شناسایی و افزایش یا کاهش در ارزش طی دوره را به‌عنوان بخشی از نتایج عملیات واحد تجاری در صورت سود و زیان شناسایی کرد. البته برای چنین سرمایه‌گذاریهایی رویه مجاز دیگر، انعکاس سرمایه‌گذاری به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش در ترازنامه است. طبق این استاندارد، سایر سرمایه‌گذاریهای جاری (غیر از اوراق سریع‌المعامله در بازار) به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش در ترازنامه منعکس می‌شود. هرگونه افزایش یا کاهش مبلغ دفتری در صورت سود و زیان به‌عنوان درآمد یا هزینه شناسایی می‌شود.
در استاندارد شماره 15، سرمایه‌گذاریهایی که تحت عنوان دارایی غیرجاری طبقه‌بندی می‌شود و مدیریت واحد تجاری قصد یا توان فروش آنها را ندارد و برای مدت طولانی نگهداری می‌شود، ارزش بازار آنها از نظر مربوط بودن به اندازه‌گیری سود و زیان دوره، اهمیت چندانی نداشته و ارزش آنها باید به بهای تمام شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی و یا روش تجدید ارزیابی انعکاس یابد. در این صورت احتساب هرگونه افزایش در ارزش به‌عنوان درآمد تحقق‌یافته دوره مناسب نیست. در عوض مبلغ هرگونه افزایش در ارزش به‌عنوان مازاد تجدید ارزیابی تلقی می‌شود و در سرفصل حقوق صاحبان سهام انعکاس می‌یابد. به‌علاوه هرگاه افزایش مزبور عکس یک کاهش قبلی ناشی از تجدید ارزیابی باشد که به‌عنوان هزینه شناسایی شده است، این افزایش باید تا میزان هزینه شناسایی شده در رابطه با همان دارایی به‌عنوان درآمد شناسایی شود. کاهش مبلغ دفتری یک سرمایه‌گذاری درازمدت در نتیجه تجدید ارزیابی باید به‌عنوان هزینه شناسایی شود. چنانچه کاهش مزبور عکس یک افزایش قبلی ناشی از تجدید ارزیابی باشد که به‌حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور شده است، در این صورت این کاهش باید تا میزان مازاد تجدید ارزیابی مربوط به همان سرمایه‌گذاری به‌حساب مازاد تجدید ارزیابی بدهکار گردد و باقیمانده به‌عنوان هزینه شناسایی شود.

 

تغییر طبقه‌بندی سرمایه‌گذاریها
تغییر طبقه‌بندی سرمایه‌گذاریهای درازمدت به جاری، باید براساس یکی از دو مبنای زیر صورت گیرد:
الف) به اقل بهای تمام شده و مبلغ دفتری، چنانچه سرمایه‌گذاریهای جاری به‌روش اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش منعکس می‌شود. اگر سرمایه‌گذاریهای مزبور قبلاً تجدید ارزیابی شده است هرگونه باقیمانده مازاد تجدید ارزیابی مربوط باید هنگام تغییر طبقه‌بندی از حساب سرمایه‌گذاری برگشت داده شود، یا
ب) به مبلغ دفتری، چنانچه سرمایه‌گذاریهای جاری به ارزش بازار یا خالص ارزش فروش منعکس می‌شود. در مواردی که تغییرات در ارزش بازار سرمایه‌گذاریهای جاری به سود و زیان منظور می‌شود باید هرگونه باقیمانده مازاد تجدید ارزیابی مربوط را به‌حساب سود و زیان انباشته منتقل کرد.
تغییر طبقه‌بندی سرمایه‌گذاریهای جاری به درازمدت باید به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش، یا چنانچه قبلاً به ارزش بازار (یا خالص ارزش فروش) ثبت شده است به این ارزش انتقال یابد.

 

بررسی تطبیقی استانداردها
همان‌طورکه در استاندارد حسابداری شماره 15 ایران، کلیه هزینه‌ها و درآمدهای شناسایی شده مربوط به سرمایه‌گذاریهای جاری یا غیرجاری در محاسبه سود و زیان دوره جاری لحاظ می‌گردد. در رابطه با سرمایه‌گذاریهای غیرجاری، مازاد تجدید ارزیابی به‌عنوان بخشی از حقوق صاحبان سهام در ترازنامه واحد تجاری و نیز در صورت سود و زیان جامع گزارش خواهد شد.
به‌علاوه همان‌گونه که در بخش استاندارد حسابداری مالی شماره 115 ملاحظه می‌شود از حسابی به‌نام تعدیل ارزش منصفانه اوراق بهادار استفاده شده است. هر چند در متن استاندارد اشاره‌ای به این حساب نشده و می‌توان به‌جای آن مستقیماً حساب سرمایه‌گذاری را بدهکار و بستانکار کرد، اما در بیشتر کتب مرجع از این حساب استفاده شده است. به‌کارگیری این حساب واسطه‌ای، سبب ایجاد یکنواختی و قابلیت مقایسه در استانداردهای مختلف شده و با اصل بهای تمام شده نیز همخوانی بیشتری دارد. به‌نظر می‌رسد برای استاندارد حسابداری شماره 15 ایران نیز بتوان چنین حسابی را تعریف کرد و مورد استفاده قرار داد.

 

خلاصه
در این مقاله، نحوه ارزشیابی سرمایه‌گذاری در ایران و ایالات متحد با ارائه توضیحات و ارائه یک مثال مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تا پیش از سال 1993 استاندارد شماره 12 که ارزیابی اوراق بهادار را به اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار انجام می‌داد، معتبر بود. مطابق این استاندارد هرگونه کاهش ایجاد شده در ارزش بازار نسبت به بهای تمام شده سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار اعم از جاری و غیرجاری به‌حساب زیان تحقق‌نیافته منظور می‌شد. زیان تحقق‌نیافته ناشی از کاهش ارزش اوراق بهادار در مورد سرمایه‌گذاریهای جاری و نیز هرگونه افزایش بعدی در ارزش بازار اوراق بهادار نسبت به ارزش دفتری قبلی، تا سقف زیان تحقق‌نیافته‌ای که قبلاً شناسایی شده بود به‌حساب سود تحقق‌نیافته منظور و در محاسبه سود خالص سال‌جاری در نظر گرفته می‌شد. اما در مورد سرمایه‌گذاریهای غیرجاری هرگونه کاهش در ارزش بازار اوراق بهادار نسبت به بهای تمام شده، به‌عنوان زیان تحقق‌نیافته شناسایی و افزایشهای بعدی تا سقف زیان تحقق‌نیافته قبلی قابل برگشت از این حساب بود.
اما در استاندارد شماره 115 اوراق بهادار به سه گروه، قابل نگهداری تا سررسید، آماده برای فروش و قابل خرید و فروش تقسیم می‌شود. با وضع این استاندارد، روش اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار موضوع استاندارد شماره 12 برای اوراق قابل خرید و فروش و آماده برای فروش لغو شد. این استاندارد روش ارزش منصفانه را جایگزین قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار کرد. مطابق این استاندارد هرگونه سود و زیان نگهداری تحقق‌نیافته مربوط به اوراق بهادار قابل خرید و فروش در صورت سود و زیان سال جاری و سود و زیان نگهداری تحقق‌نیافته مربوط به اوراق آماده برای فروش، خواه به‌عنوان جاری یا غیرجاری طبقه‌بندی شوند به‌عنوان رقمی مجزا در بخش حقوق صاحبان سهام واحد تجاری در ترازنامه گزارش می‌شود.
در استاندارد شماره 15 ایران، سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار سریع‌المعامله به دو گروه جاری و غیرجاری طبقه‌بندی می‌شود. مطابق این استاندارد برای سرمایه‌گذاریهایی که به‌عنوان جاری طبقه‌بندی می‌شوند روشهای اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش و نیز روش ارزش بازار مورد پذیرش قرار گرفته شده است. در این نوع سرمایه‌گذاریها هرگونه افزایش یا کاهش در ارزش طی دوره به‌عنوان درآمد یا هزینه در صورت سود و زیان شناسایی می‌شود. برای سرمایه‌گذاریهایی که مطابق این استاندارد به‌عنوان غیرجاری طبقه‌بندی می‌شود دو روش بهای تمام شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش و روش تجدید ارزیابی پذیرفته شده است. در روش اول هرگونه کاهش در ارزش جاری و برگشت کاهشهای قبلی به‌عنوان هزینه و درآمد در صورت سود و زیان سال جاری شناسایی می‌شود و در روش تجدید ارزیابی نیز هرگونه کاهش در ارزش که از مازاد تجدید ارزیابی فراتر رود به‌عنوان هزینه و هرگونه افزایش در ارزش تا سقف هزینه‌های شناسایی شده قبلی به‌عنوان درآمد و مابقی به‌عنوان مازاد تجدید ارزیابی شناسایی می‌گردد.

 

منابع :

1-  SFAS No. 12, Accounting for Certain Marketable Securities, FASB, Stamford: 1975, P. 11
2-  SFAS No. 115, Accounting for Certain Investments in Debt and Equity Securities, FASB, Norwalk, Conn: 1993, P. 48, Par. 137
3-  A.N. Mosich, Intermediate Accounting, 6th ed., McGrow-Hill, 1989, pp. 697-700
4-  Donald Kieso, Yerry Weygandt, Terry Warfied, Intermediate Accounting, 10th ed., Wiley and Sons, Inc., 2001, pp. 919-931

5-  کمیته فنی سازمان حسابرسی، استانداردهای حسابداری، نشریه 145 سازمان حسابرسی، 1380

 

پانوشت ها:

 - کمیته فنی سازمان حسابرسی، استانداردهای حسابداری، نشریه 145 سازمان حسابرسی، 1380، استاندارد حسابرسی شماره 15، ص 274

 - Historical Cost
  - Fair (Market) Value
  - Held–to–Maturity
  - Available–for–Sale
  - Trading
Securities

 

منبع : فصلنامه حسابرس

بالای صفحه

 


دسته ها :
يکشنبه بیست و یکم 5 1386
X